طنز و جلوه هاي شکل گيري آن در ادب فارسي (1)
طنز و جلوه هاي شکل گيري آن در ادب فارسي (1)
نويسنده:ناصر ناصري*
چکيده :
طنز يکي از فروع ادبيات انتقادي و اجتماعي است که در ادبيات کهن فارسي، به عنوان نوع ادبي مستقل شناخته نشده و حدود مشخصي با ديگر مضامين انتقادي و خنده آميز چون هجو و هزل و مطايبه نداشته است . و از واژه طنز ، اغلب معني لغوي آن يعني مسخره کردن و طعنه زدن مد نظر شاعران و نويسندگان بوده است ولي معني امروزي آن ، که جنبه انتقاد غير مستقيم اجتماعي با چاشني خنده ، که بعد تعليمي و اصلاح طلبي و آموزندگي آن مراد است از واژه satire اروپايي اخذ شده است که در حقيقت اعتراضي است بر مشکلات و نابساماني ها و بي رسمي ها که در يک جامعه وجود دارد و گويي جامعه و مسئولان امر نمي خواهند اين اعتراض ها را مستقيم و بي پرده بشنوند و گاه وجدان بيدار و ضمير آگاه شاعران و نويسندگان با بزرگ نمايي و نمايان تر جلوه دادن جهات زشت و منفي و معايب و نواقص پديده ها و روابط حاکم در حيات اجتماعي ، در صدد تذکّر ، اصلاح و رفع آنها بر مي آيند که اوج آن را در آثار شاعران و نويسندگان دوره مشروطيت مي توان مشاهده کرد . در اين مقاله ضمن ارائه تعريف و تحليل طنز و فروع آن به جلوه ها و شگردهاي شکل گيري طنز اشاره شده است .
واژگان کليدي : طنز ، هجو ، هزل ، شگردها و جلوه هاي طنز
مقالات ادبی ،تاریخی ،اجتماعی و ... نوشته خودم یادیگران