عنوان: ضرب المثل ها ; عصاره فرهنگ يك قوم 
موضوع: ضرب‌المثلها
پديدآورنده: ميرزايي، رضا
نشريه: اعتماد،: 20/5/82
اقوام‌ و ملل‌ مختلف‌هر يك‌ زبان‌ گفتاري‌ و شفاهي‌ مختا به‌ خود دارند كه‌ با آن‌ به‌ تعامل‌ گفتاري‌ و تفهيم‌ و تفهمي‌ خويش‌ مي‌پردازند و از آن‌ ميان‌ امثال‌ و حك#م‌ و ضرب‌المثل‌ها هستند كه‌ مبين‌ انديشه‌ و نگرش‌ها و مجموعه‌يي‌ از فرهنگ‌ها هستند كه‌ در قالب‌ زباني‌ و بياني‌ آن‌ قوم‌ نهفته‌ است‌ كه‌ كاركردهاي‌ بياني‌ را در افواه‌ عامه‌ تقويت‌ كرده‌ و گستره‌ پيامهاي‌ كلامي‌ و بياني‌ را معين‌ و نظام‌مند مي‌كند.
گاه‌ يك‌ ضرب‌المثل‌ براي‌ بيان‌ يك‌ مطلب‌ آنچنان‌ گويا و بليغ‌ است‌ كه‌ از سخني‌ مطول‌ تاؤيرآميزتر است‌ و اين‌ اؤر را در به‌كار بردن‌ يك‌ شعر مناسب‌ يا يك‌ نثر منظوم‌ مي‌توان‌ يافت‌.
ضرب‌المثل‌هاي‌ هر ملت‌ نشان‌دهنده‌ افكار و روحيات‌ آن‌ ملت‌ است‌ و در واقع‌ مبين‌ حالات‌ و ويژگي‌هاي‌ خلقي‌ و دروني‌ عامه‌ است‌ تا جايي‌ كه‌ جامعه‌شناسان‌ از اين‌ رهگذر مي‌توانند به‌ ويژگي‌هاي‌ روحي‌ و اخلاقي‌ يك‌ جامعه‌ پي‌ ببرند.
آفرينندگان‌ ضرب‌المثل‌ها در هيچ‌جاي‌ گيتي‌ شناخته‌نشده‌اند و اين‌ پديده‌يي‌است‌ كه‌ ضرورت‌ها و نيازهاي‌ مردم‌آفريننده‌ آنهاست‌ و از صدها سال‌ پيش‌ تاكنون‌ سينه‌ به‌ سينه‌ به‌ ما رسيده‌ است‌. در تقسيم‌بندي‌ ضرب‌المثل‌هاي‌ شفاهي‌ گفتاري‌ عامه‌ مردم‌ ايران‌زمين‌به‌ نظر مي‌رسد ضرب‌المثل‌هاي‌ گيلكي‌ در حوزه‌ جغرافيايي‌ خود از گستره‌ كاربردي‌ بيشتري‌ برخوردار است‌ و همگان‌ از اين‌ رهگذر به‌ اقتضاي‌ شرايط‌ و موقعيت‌ زباني‌علي‌الخصوص‌ مردمان‌ گيلان‌ زمين‌ (شرق‌ گيلان‌ بيشتر)بخاطر گستردگي‌ واژگاني‌ و دامنه‌ وسيع‌ فرهنگ‌ شفاهي‌ به‌ استعمال‌ ضرب‌المثل‌هاي‌ گيلكي‌ مي‌پردازند كه‌ اصيل‌ترين‌ و ژرف‌ترين‌ و پرمعناترين‌ ضرب‌المثل‌هايي‌ را كه‌ در طول‌ ادوار مختلف‌ شكل‌ گرفته‌ به‌ نمايش‌ مي‌گذارند. مشرق‌ گيلان‌زمين‌ جايگاه‌ مردمان‌ خوش‌ذوق‌ ساده‌ و بي‌آلايشي‌ است‌ كه‌ بخاطر دارا بودن‌ فرهنگ‌ اصيل‌ و ديرينه‌ در حوزه‌ واژگاني‌ و زباني‌بهترين‌ و ناب‌ترين‌ و پاك‌ترين‌ احساسات‌ لطيف‌ خود را با لهجه‌يي‌ كه‌ ريشه‌ دارترين‌ بخش‌ زبان‌شناسي‌ واژگاني‌ است‌در قالب‌ مرده‌ الفاظ‌ و كلمات‌زنده‌ترين‌ و حيات‌بخش‌ترين‌ پيام‌ها نگرش‌هابينش‌ها را به‌ منصه‌ ظهور مي‌رسانند تا آيندگان‌ را يادگاري‌ باشد از اين‌ روزگاران‌!
نگارنده‌ به‌ منظور آشنايي‌ خوانندگان‌ با اين‌ ضرب‌المثل‌ها و آگاهي‌ از ساختارهاي‌ كلامي‌ و جستارهاي‌ بياني‌ و درك‌ درست‌ فرهنگ‌ شفاهي‌ مردمان‌ شهري‌علي‌الخصوص‌ مردمان‌ روستايي‌ گيلان‌ زمين‌قصد دارد ضرب‌المثل‌هايي‌ هرچند كوتاه‌ را به‌ استحضار برساند. از جمله‌ اين‌ ضرب‌المثل‌ها:
.١ هلا اسب‌ نمورد نعلشه‌ فكشه‌[ .هنوز اسب‌ نمرده‌نعلش‌ را كند] كنايه‌ از حرص‌ و آز داشتن‌.
.٢ چوشم‌ به‌ اغوز بدي‌تيركوم‌ گودي‌[.چشمت‌ را به‌ گردو معطوف‌ كردي‌ولي‌ تيه‌ اصلي‌ را گم‌ كردي‌] كنايه‌ از اينكه‌ به‌ جاي‌ اصل‌ به‌ فرع‌ توجه‌ كردي‌ و هدف‌ اصلي‌ را رها كردي‌.
.٣ گرم‌ پله‌ م‌ بسوزونه‌سرد پله‌ مي‌زنم‌ خونم‌[ .برنج‌ پخته‌ شده‌ گرم‌ مرا سوزانده‌(در اين‌ جهت‌) برنج‌ سرد را فوت‌ مي‌كنم‌ و سردش‌ مي‌كنم‌ و بعد مي‌خورم‌].
كنايه‌ از اينكه‌ خودم‌ را در موقعيت‌هاي‌ حساس‌ ديگران‌ وارد كردم‌ناملايمتي‌ شنيدم‌ و مورد سرزنش‌ قرار گرفتم‌ديگر به‌ كسي‌ اعتماد ندارم‌ حتي‌ برنج‌ سرد را هم‌ فوت‌ مي‌كنم‌ و مي‌خورم‌.
.٤ سگ‌ سگا بخوره‌ طاعون‌ ايد[ .سگ‌ اگر سگ‌ را بخوردطاعون‌ مي‌آيد]. كنايه‌ از اينكه‌ دو كس‌ يا گروه‌ بد و شرير براي‌ منافع‌ بيشتر به‌ جان‌ هم‌ بيفتند كه‌ در اين‌ صورت‌ انتظار شرايط‌ بدتر را بايد داشت‌.
.٥ اي‌ قبر مين‌ مرده‌ دن‌ ن‌[ .براي‌ اين‌ گور مرده‌ وجود ندارد] كنايه‌ از اينكه‌چيزي‌ در بساطش‌ نيست‌.
.٦ اينه‌ پالون‌ كولوش‌ دن‌ ن‌ [ .توي‌ پالان‌ او كاه‌ نيست‌] كنايه‌ از اينكه‌ا چيزي‌ بارش‌ نيست‌.
.٧ بوز گر بيته‌سر چشمم‌ اوخور در[ .بز گر گرفته‌سر چشمه‌ آب‌ مي‌خورد] كنايه‌ از اينكه‌ ا آدم‌ نادان‌ (زشت‌ و بدتركيب‌) با سليقه‌ و خوش‌خوراك‌ باشد.
.٨ تيمله‌ بيرون‌ برنج‌ له‌درون‌[موقع‌ اول‌ كشت‌ برنج‌ بيرون‌ باش‌ و موقع‌ برداشت‌ درون‌ باش‌] كنايه‌ از اينكه‌ در هنگام‌ كشت‌ برنج‌ كه‌ ١٥( ارديبهشت‌) است‌به‌ بيرون‌ و در فضاي‌ بهاري‌ بخواب‌ و موقع‌ برداشت‌ برنج‌ كه‌ (اواخر شهريور) است‌ به‌ درون‌ خانه‌ برو بخواب‌.
.٩ اگه‌ دريا او و خوشت‌ مونتها تا زون‌ او در [.اگرچه‌ آب‌ دريا خشك‌ شد ولي‌ حداقل‌ تا زانو كه‌ آب‌ دارد] كنايه‌ از اينكه‌هنوز مي‌توانيم‌ با همه‌ نداري‌پذيرايي‌ كنيم‌.
.١٠ بمورد شال‌ پ‌ يي‌ زنن‌[ ?شغال‌ مرده‌ را آيا با چوب‌ مي‌زنند] كنايه‌ از اينكه‌ آدم‌ ضعيف‌ كه‌ زدن‌ ندارد.
رضا ميرزايي‌