سرو کاشمر و زمان زرتشت
سرو کاشمر و زمان زرتشت برتولد اشپولر/ امیر حسین اکبری شالچی در
تاریخ بیهق نوشتۀ ابوالحسن علی ابن بیهقی که نگارشش در سال 1168 [میلادی]
به پایان رسیده و پر از جُستارهای پژوهشپذیری در بارۀ این شهر خراسان است،
یادی از روزگار زرتشت شده که همان گونه که والتر هینتس در 17 آوریل 1970
در پاسخی به من یادآور گشته، تاکنون در بارۀ پیغمبر ایران در نگر کشیده
نشده است. آنجا
سرو غولاسایی گزارش شده که در روستای کاشمر نزدیک ترشیز در قوهستان
[قُهستان] جای دارد. بر شاخوبرگهای آن پرندههای بیشماری آشیانه
داشتهاند و دههزار گوسفند میتوانستهاند زیر سایهاش بخوابند. این سرو
به دستور زرتشت و به دست گشتاسپ (به مناسبت پذیرش دین بهی از سوی وی؟)
کاشته شده. زرتشت پیشبینی کرده که اگر چشم شاهی به ریشۀ این سرو بیفتد
(یعنی آن را بیندازد)، به زودی خواهد مرد. آوازۀ این سرو به گوش خلیفه
المتوکل رسید، چون وی خود نمیتوانست سراغش برود، در سال 846/ 847 (232
هجری) دستور داد که آن را بیندازند. سرو کاشمر در آن هنگام 1405ساله بود.
هرچند زرتشتیهای نیشاپور پیشنهاد کردند 50000 دینار به خلیفه بپردازند تا
وی از این رای خود برگردد، فرمان امیر مؤمنان به انجام رسید. سرو را تکه
تکه کردند، پارههای شاخههایش را به هم بستند و همهاش را بار 1300 شتر
کردند و «راهی بغداد» نمودند، چون خلیفه میخواست چوب آن را در ساختمان کاخ
تازهاش «الجعفری» به کار برد. شب پیش از رسیدن چوبها به امیر مؤمنان (11
دسامبر 861= 4 شوال 247 هجری) بود که وی به دست پسرش (المنتصر) کشته شد.
چنین بود که پیشگویی زرتشت درست درآمد. این
یگانه گزارهای نیست که از این رویداد در دست است. زکریا قزوینی (کموبیش
1203 تا 1283)، کیهاننگار نامی نیز به فرمان ابومنصور عبدالملک الثغالبی
(درگذشته به سال 1038) گزارشی از این رویداد به دست داده که بسیار به گزارۀ
نخست میماند، اما وی از سنوسال سرو چیزی نگفته و سال 848/847 (232 هجری)
را نیز یاد نکرده است. «نزهت القلوب» حمدالله مستوفی قزوینی (از سال
کموبیش 1340) که در آن نگاهی فهرستوار به جستارهای گیتاشناختی هم شده، از
این درخت یاد میکند و میگوید که آن به دست «جاماسب دانا» کاشته شده و
چند بند از سرودههای فردوسی را نیز میآورد. آگاهی بیشتری داده نمیشود.
در «دبستان» سدۀ شانزدهم نیز از این درخت یادی شده، و کهنسالی آن را به
1450 سال برگردانده شده است. تاریخ
بیهق در کنار این سرو کاشمر، به بازگشاییِ سرو دیگری نیز میپردازد که تا
جایی که من میدانم، در جایی دیگر یادی از آن نشده. در آنجا آورده که چون
فرمانروا یونالتیگین از دودمان خوارزمشاهی در سال 1144/1145 (539 هجری)
روستای فریومد در 16فرسنگی شمال باختری سبزوار را گرفت، چون میخواست
بیزاری خود را به زرتشتیان نمایش دهد، سرو غولآسایی را انداخت و آن را به
آهنگ هراساندن زرتشتیان آتش زد و او هم گرفتار همان نفرین شد. البته
یونالتیگین تا کموبیش 14 سال جان به در برد. کهنسالیِ سرو به هنگام
افتادن 1691 سال بوده؛ پس این سور 291 سال پیشتر از سرو کاشمر سر پای خود
ایستاده بوده است. البته تاریخ بیهق، سال افتادن آن را 1142/1143 (537
هجری) دانسته است. پس
سندی در دست داریم که نشان میدهد گزارشهای ایران پس از اسلام، دورۀ
زندگی زرتشت را چه زمانی میدانستهاند. اگر واپسین شمارهای یادشده را در
نگر بکشیم به 549/548 پیش از میلاد میرسیم: (1142/1143-1691). اگر سال
1144/1145 را در نگر بگیریم به سال 547/546 پیش از میلاد دست مییابیم. این
شمارشهای بیگمان بر پایۀ سال بهدینی خورشیدی است، نه سال اسلامی قمری که
تنها تا 622 پیش از میلاد واپس خواهد رفت. این
تنها تاریخ بیهق است که به گزارش سال افتادن سرو کاشمر میپردازد، آن را
846/847 (232 هجری) میداند. اگر به کهنسالی سرو آنجا درنگریم، به سال
559/558 پیش از میلاد میرسیم: (848/847-1405). البته باید به چند نکته هم
درنگریست: سرو باید به هنگام ساختن کاخ الجعفری زده شده باشد، کاخی که جعفر
المتوکل به سال 859/860 (245 هجری) آغاز به ساختنش کرد. در چنین شرایطی
دشوار میتوان پذیرفت که آن درخت 12 سال پیشتر انداخته شده بوده تا به
سامره برده شود و آن همه در راه مانده بوده. چون با ژرفنگری اندکی
میبینیم که چون رسیدن آن به جایگاه خلیفه با مرگ وی همزمان بوده، سرو
باید در سال 858/859 انداخته شده باشد. اگر چنین باشد، نیز به سال 547/546
پیش از میلاد میرسیم: (859/858-1405)؛ یعنی همان سالی که سرو فریومد به
دست میدهد که این این خوبی را نیز دارد که به گزارش کهنی برمیگردد که
نویسندۀ تاریخ بیهق خود دیده. چنین است که با یاریِ این گزارۀ ایرانیِ
پیوسته به دورۀ آغازین سدههای میانه به گزارشی از زمان زرتشت دست
مییابیم، گزارشی که با گفتگوهای نوگرایانۀ پژوهشگران در این زمینه بسیار
نزدیک است.
مقالات ادبی ،تاریخی ،اجتماعی و ... نوشته خودم یادیگران