كمك كنین هلش بدیم چـــرخ ســـتاره پنچره (عمران صلاحی)
كمك كنین هلش بدیم چـــرخ ســـتاره پنچره
رو آســمون شـهری كـه سـتاره بـــرق خنجره
گلــــدون ســرد و خــالی رو بذار كنــــار پنجره
بلكه با دیدنش یه شب وا بشه چن تا حنجره
به ما كه خسته ایم بگه خونه ی باهار كدوم وره؟
تو شهرمون آخ بمیرم چشم ستاره كور شده
بــرگ درخــت بــاغمــون زبــالـه سـپــور شـده
مســـافر امیــدمـون رفـتـه از اینجــــا دور شده
كاش تو فضای چشممون پیدا بشه یه شـاپره
به ما كه خسته ایم بگه خونه ی باهار كدوم وره؟
كنــار تنگ ماهیــا گربه رو نــازش می كنن
سنگ سـیاه حقه رو مهر نمازش می كنن
آخر خط كه میرسیم خطو درازش می كنن
آهـــای فلك كه گردنت از همه مون بلن تره
به ما كه خسته ایم بگو خونه ی باهار كدوم وره؟
+ نوشته شده در شنبه چهارم تیر ۱۴۰۱ ساعت ۶:۵۹ ق.ظ توسط حسن رنجبر زنجانی
|
مقالات ادبی ،تاریخی ،اجتماعی و ... نوشته خودم یادیگران